سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

خرگوش

عزیز دل مامانی شما جمعه تاریخ 92/7/26 همراه بابا امیر رفتی مغازه و حسابی اذیتش کردی بهد از چند ساعت که از موندنت میگذشت عمو فرشید پسرخاله ی مامانی میاد اونجا و شما رو میبره بیرون و برات یه دونه خرگوش میخره از اونجایی که شما عاشق حیوانات و پرنده و ماهی یا شاید به قول خودت توتو هستی عشقت شده این خرگوشه انقدر بهش میرسی که فکر کنم اگر مامانش پیشش بود انقدر بهش نمیرسید ...
8 آبان 1392

انواع بازی کردن

بازی کردن های مختلف آقا سینا قربون شیطونیات بره مامانی اینم رقصیدنه آقا سینا عزیز مامان شما عاشق آهنگ DJ اندی هستی هر وقت این آهنگ بیاد در هر حال که باشی میرقصی ...
8 آبان 1392

تولد مامانی

عزیزم 10 مهر تولد مامانی بود و شما زحمت کشیده بودی و برام یه عطر خوشبو  خریدی واقعا ممنونم هم از تو هم بابایی که بهترینه. ...
8 آبان 1392

سرسره

نفس مامان خوشکلم مامان جون اینا 4 روز مونده به عید فطر با یه عالمه سوغاتی از مشهد برگشتن و همه رو حسابی خوشحال کردن مخصوصا ما 3 تا رو آخه از مشهد مستقیم اومدین خونه ی ما و شما حسابی خوشحال شد. دو روز بعد از اومدن مامان جون اینا سرسره ی شما هم که بابایی برات سفارش داده بود رسید و خوشحالیتو کامل کرد. اولش صبح تا شب به سرسرت چسبیده بودی ولی الان نه دیگه خیلی کم باهاش بازی میکنی ولی هنوزم جیلی دوسش داری راستی شاید بپرسی چرا یه دفعه موهام کوتاه شده آره عزیزم بابایی برات با ماشین کوتاه کرد که تابستون اذیت نشی قربونت برم ...
8 آبان 1392

تولد درسا

  عزیز دل مامانی در تاریخ 92/8/3 تولد درسا خانم دختر عمو امید بود .   درسومین طلوع ابان،هشتمین گل سپیدرادرگلدان عمرت می فشانم به امیدروزی كه گلدان عمرت صاحب صدشاخه گل شود. "تولدت هزاران بارمبارك"   انقدر به سینای من خوش گذشت که حد نداره آخه عزیز دل من عاشق تولده الهی مامانی قربونت بره درسا خانم تولدت مبارک وای چه کیک خوشتل موشتلی سینا عاشق باب اسفنجیه اینم پسر عموها و رفیق فابریک سینا جون                               &nbs...
8 آبان 1392

دوچرخه بازی

نفس مامان دیگه بزرگ شده و میتونه دوچرخه بازی کنه اما به سختی ولی چون دوست داشتی سعی خودتو میکردی الهی که مامانی قربونت بره مثلا اینجا عزیز مامان تو فشار هست ومیخواد به سختی حرکت کنه ...
8 آبان 1392

مشهد رفتن مامان جون

عزیز دلم پسرک نازم اینجا مامان جون زهرا وآقا جون میخوان برن مشهد 1هفته مونده به ماه رمضان سال 92 وچون دلشون برای شما 2گل پسر تنگ میشد به عمه گفتن که ازتون عکس بگیره تا با خودشون ببرن تا هر وقت دلشون گرفت به عکساتو نگاه کنن   ...
8 آبان 1392

پارک

عزیزم الهی که مامانی قربونت بره اینجا همراه عمو مهدی و خاله سها اومدیم پارک انقدر سینای من کیف کرد که دلش نمیخواست بیاد خونه اینجا شما حسابی سردت بوده ...
6 آبان 1392

سیزده به در

پسرم انجا سیزده به در و ما همراه دو تا باباجون.عمو وحید.عموامید.عمه ریحانه اومدیم باغ جنت و حسابی خوش گذروندیم. اینم عکس به قول عمه رفیق فابریکت        ...
6 آبان 1392